ما و اصلاحات
علی هريسچی
5 تير 1382
شش سال (بخوانید دوازده سال) از روزی که برای اولين بار احساس پيروزی اجتماعی کردم گذشته است؛ شش سالی که عجيب گذشت. چه کسی فکر می کرد ناطق ببازد و خاتمی ببرد آنهم با بيست ميليون رای، ما باز هم فهميديم می شود تغيير داد و داديم. چه روزهای خوبی بود، سربلند بوديم و در اوج ، دنيا هم ما را ستوده بود. زندگی در جامعه ايی پيروز و اميدوار چقدر لذت بخش بود، آينده مال ما بود. گويی دنيا هم با ما بود ، خوشحالی پايان نداشت ، ما به جام جهانی رفتيم و رسما در خيابان شادی کرديم، کاری که جرات آنرا در روز پيروزی نداشتيم. جامعه ، اولين روزنامه جامعه مدنی ايران را به آغوش پذيرفت، هرمقاله چشمانمان را بازتر ميکرد و خوشحال از انتخابمان بوديم . پس از اندک زمانی آنقدر روزنامه داشتيم که ديگر وقت خواندن همه را نداشتيم و چقدر مطلب، ديگر تمام نويسنده ها را می شناختيم و اَمينمان بودند. شکست خوردگان قوايشان را جمع کردند و جامعه را بستند،اما ما اهل جنگ نبوديم ، ما می خواستيم خوشحال بمانيم و تاريک انديشان را به راه آزادی انديشه هدايت کنيم. ما در برابرشان اعتراض نکرديم ، ما در خيابان نيامديم چون کسی از ما نخواست ، ودرعوض روزنامه ايی ديگر بدنيا آمد. ما نعره بر نياورديم که چرا منتخبمان گلا يه نميکند، چرا برای حفظ آنچه ما دوستش داريم تلاش نميکند. ولی آنها شجاعت از دست رفته اشان را بازميافتند. آنها شهردارمان را به زندان انداختند و ما تنها نظاره گر دادگاه بوديم. ما ازخود شخصيت نداشتيم، ما نافرمانی مدنی را تجربه نکرده بوديم و معتمدانمان ترسان از يک فاجعه. ما ميدانستيم چه می خواهيم وفکر ميکرديم با بردن بازی دمکراسی و ثابت کردن خواسته هايمان برنده خواهيم بود. وقتی وزيرکشورمان را استيضاح کردند جلوی مجلس تظاهرات نکرديم و خواهان رای اعتماد برای او نشديم. اما جای ديگرتلافی کرديم، او را به شورای شهر فرستاديم با بيشترين رای. در آن انتخابات ما خود را بازهم ثابت کرديم ؛ ما برنده مطلق انتخابات بوديم و در ذهنمان به تاريک انديشان ميگفتيم : ما شما را شکست داديم حتی اگر جامعه ، نشاط باشد و يا وزيرکشور، رييس شورای شهر. دومين سالگرد دوم خرداد خاتمی در بين ما نيامد و ما هيچ نناليديم و وقتی در پارک لاله به ما تاختند ما تنها گريختيم ، ما می توانستيم بايستيم و با چندين هزارجوان از پس متجاوزين به حقوقمان برآيِيم ، گروهی که به صد نفر نمی رسيد ما هزاران نفر را فراری داد. اما ما به شکل خودمان مبارزه ميکرديم، ما بيشتر روزنامه ميخوانديم و جشنواره مطبوعات برايمان ميعادگاه بود. شيطان صفتان مختاری ، پوينده، و فروهرها را کشتند. ما به خاتمی اطمينان کرديم و او نيز قاتلان را معرفی کرد ولی وقتی دادگاه سر بسته تمام شد و گروهی از وکلا به زندان افتادند ما هيچ نکرديم. سلام فاش ساخت کشتن مطبوعات طرح سعيد امامی بوده و در آنشب که دانشجويان به توقيف سلام اعتراض کردند ، وحشی صفتان شايسته ترين فرزندان ايران را به خاک کشيدند، جوانان ما چند روزی مبارزه کردند و فرياد زدند ولی بعد از چند روز وقتی همه پشتشان را خالی کردند ، باز هم خاطره تکرار شد و آنها را به پستوی زندانها فرستادند و ما هيچ نکرديم. آنها نوری را بخاطر خرداد به زندان انداختند و ما تنها سکوت کرديم ،آيا وقتش نبود درهای زندان اوين را از جای ميکنديم! امّا ما تصميم گرفتيم بزرگشان را شکست دهيم، ما مطمئن بوديم با داشتن مجلس برنده خواهيم بود و بازی تمام خواهد شد. سمبل عنصر منتخب حکومت را به مبارزه طلبيديم و نشان داديم يک کارگردان آزاده از رييس جمهور و رييس مجلس گذشته برای نمايندگی ما ارزشمندتر است. ما به بلندترين شکل ممکن فريادی مدنی سرکشيديم که چه ميخواهيم و آنچه آنان ميکنند برای ما باظل است. ما با آنهمه درد احساس پيروزی ميکرديم. ما ديگر به اهداف خود رسيده بوديم و دِينمان را به اصلاحات پرداخته بوديم. سيه رويان منتخب مردم را ترور کردند، نزديک نوروز بود و ايران نگران و عصبانی ،و ما تنها دعا ميکرديم ولی وقتی تروريست را پس از چند ماه آزاد کردند ما هيچ نگفتيم.هيچ! آنها شجاعانه روزنامه هايمان را بستند ، آنها مهمان های روزانه امان را به زنجير کشيدند و ما چون يارانی بيوفا هيچ نکرديم. گنجی را به زندان انداختند ، روشنگر تاريکخانه اشباح را به بند کشيدند و ما تنها از آنها متنفرتر شديم. مجلس عملا فلج شده بود ولی ما به همکاری مجلس و دولت دل خوش بوديم ما خاتمی را مجددا برگزيديم و به دلقکان قاتل نشان داديم که در بين مردم حتی دهم درصدی طرفدار ندارند و اين تفکر آزاديخواهی است که رو به رشد است. ولی تا به امروز بيش از هشتاد نشريه بسته شده است، اغلب مصوبات مجلس در شورای نگهبان به بن بست رسيده است، شمار زندانيان سياسی افزايش يافته و هر روزه فشار بيشتر ميشود. ما از بازی دمکراسی دست کشيديم و در نااميدی خود حتی به انتخابات شوراها پشت کرديم.
روند روشنگری در جريان است و ديگرهيچ سدّی نمی تواند آنرا مسدود کند، پيشرفتی که شايد بزرگترين دستاورد جنبش دوم خرداد باشد. سطح دانش سياسی بالا رفته است اماخواسته ها هنوز تمرين نشده است ، نهادهای مدنی در حداقل آزادی وحداکثر سانسوربه فعاليت خود در سطحی بسيار محدود مشغول هستند. مفاهيم فرهنگی دمکراسی که شايد اصولی ترين و ضروری ترين بخش آن ميباشد ، مسايلی چون احترام به نظر مخالف ، برابری حقوق برای همه اقشار و آزادی بيان هنوز در کوچکترين بنيادهای اجتماعی نارس مانده اند وعملی نشده است.
دوره تمرين عملی دمکراسی فرا رسيده است، هر چند ميدانيم پر هزينه است. ديگر وقت سکوت نيست ، ميبايست از ابزار سياسی موجود برای برای پيشرفت روند مردم سالاری در ايران استفاده کرد؛ ميزان مسئوليت های اجتماعی مردم ميبايست افزايش يابد تا در کنارتلاش فعالان سياسی وروشنفکران، قدرت اجتماعی اصلاحات دارای بازوی قوی تری شود. توده فعال باعث فشار بر روی نيروهای مخالف اصلاحات شده و عمليات سرکوب گرانه و حذفی آنان را پر هزينه می سازد، هرچند اين حرکت مردمی دارای هزينه و ريسک هايی برای مردم وجنبش اصلاحات ميباشد. پشتيبانی از مصوبات آزاديخواهانه مجلس بايد در صدر فعاليت های مردمی قرار بگيرد؛ هر گاه مصوبه ايی که خواسته ايی ملی را مطرح ميکرد و توسط شورای نگهبان حذف شد مردم بايد به صحنه آمده و در جلوی شورای نگهبان دست به اعتراض زده و خواهان تصويب آن شوند. اين اعتراضات بايد در محيطی آرام و با اهدافی مشخص برگزار شوند تا ازهزينه ها کاسته شود. اين مسئله که مردم خواسته های مدنی خود را دنبال کنند وبار مسئوليت را از دوش گروهی خواص بردارند باعث می شود تا گروه های مخالف آزادی محکوم به پرداخت هزينه برای هرعمل حذفی مغاير با خواسته اکثريت شوند. بايد به جايی رسيد که در معادلات گروههای سرکوبگر مولفه اعتراضات مردمی نقش بازدارنده ايی را ايفا کند. همچنين مبارزه با احکامی که مشروعيتی در اذهان عمومی ندارد بايد در رديف مسئوليت های مردم در قبال اصلاح طلبان و روشنفکرانی قرار گيرد که در اين شرايط وخيم بالاترين خطرها را برای نورتابانيدن به تاريکخانه ها به جان خريده اند. ما بايد قدردان آنان باشيم و نگذاريم گروههای تندرو در قوه قضاييه با برخوردهايی خفت بار آزاديخواهان ايران را به زندان بيندازند ، ما نيز به زندان خواهيم رفت اگر کسی بخاطر بيان خواسته های ما به زندان محکوم شود. قاضی بايد بداند اگر حکمی فرمايشی صادر کند در بيرون دادگاه هزاران نفر دست به تظاهرات خواهند زد. اين بايد رويه ايی شود تا کليه اعضای حکومت چه اصلاح طلب و چه غيره اصلاح طلب احساس کنند هر عمل غير مردمی که انجام دهند بايد هزينه اش را بپردازند. بايد بدانيم حکومت بايد به ميل اکثريت باشد و نه اکثريت گوش به فرمان حکومت. ما از 18 تير شروع خواهيم کرد.
روزی خاتمی گفته بود: قهرمان سازی گره ايی راباز نخواهد کرد، قهرمان واقعی شما مردميد. من خدمت گزار شما هستم با قدرتی محدود وبدانيد کاربزرگ را شما بايد انجام دهيد. هيچ کس قدرت تغييرندارد مگرشما بخواهيد.
و حال که ما وارث جنبش آزاديخواهی ايران هستيم بايد به آنچه ميخواهيم معتقد باشيم و آنرا به سرمنزل مقصود برسانيم و بدانيم راه چه بسيار انسانهای بزرگی را ادامه ميدهيم . و حال که مردم سالاری را برگزيده ايم بياييم از کوچکترين نهاد اجتماعی بآن ملتزم باشيم، بياييم دمکراسی را به خانه هايمان بياوريم تا روزی رسم خانه هايمان رسم کشورمان شود. ما می توانيم.