سه‌شنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۸

دکتر فاطمی شصت و شش سال پیش!

دکتر فاطمی در سرمقاله روزنامه باختر بتاریخ پنجشنبه 26 خرداد 1322 در باره ایران و انتخابی که مردم می بایست بین مردن و یا زندگی بکنند نوشته است . او آگاه به تاریخ از درد ها و مشکلات میگوید. آنچه بسیار جالب است تقارن این نوشته با اتفاقات امروز ایران است ، انگار نه انگار که 66 سال از این مقاله گذشته است. نمی دانم این روند تا کی ادامه دارد. نمیدانم کی می توانیم به خواسته های انقلاب مشروطه برسیم. نمی دانم کی این مملکت رنگ عدالت را می بیند. این انتخاب ماست ،این انتخاب نسل ماست، اینرا میدانم. باید از تاریخ خود آموخته باشیم که هر گاه عقب رفته ایم آزادیمان را دزدیده اند.


"این دو راهی است که امروز ملت ایران باید انتخاب کند یا مرگ یا زندگی، در ا ختیار کردن این دو طریق پیش از هر چیز باید بداند مرگی که می پذیرد حتما بایستی قرین شرافت و افتخار باشد همینطور است آن زندگی که قبول میکند و در پناه آن دقایق ایام را سپری میسازد باید با سرافرازی و شرف توام باشد!
غیراز این دو راهی نیست!
این تازیانه ایکه بیست سال {بخوانید هشتاد سال} بر روی استخوانهای فشرده شدهً جامعه ایرانی فرود آمده و این کوه مصائب که بر جان و تن وی تحمیل شده ، آیا کافی نیست که از این خواب گران بیدارش کند و از این حالت اغما و بیهوشی رهاییش دهد؟!
این گربه رقصانی های زمامداران دولت ، این فشار و تعدیات افراد لشکری و کشوری، این گرسنگی خوردنها و دربدریها، این خیمه شب بازی دولت بیکفایت سهیلی {بخوانید احمدی نژاد} این وعده های دروغ و تو خالی وزرا و رییس والوزرا ، این شمر خوانی لیدر های مسخره کابینه هنوز اعصاب را تهییج نکرده .... !

برخیز! بیدار شو! ای مردم ایران !
...
چهار صد سال است که تو در خواب عمیق فرو رفته ایی و اعصابت را تخدیر کرده اند. از آنروز که پادشاه بخت برگشته صفوی تقدیر را در تقدیم تخت و تاج ایران دخالت داد و بجای اینکه نیزه و شمشیر را دردیده خصم فرو کند بجادو گر و دعا نویس متوسل شد، این شکست تو را افسره و غمگین ساخت.
...

نه، ما هرگزنمی میریم، زیرا ما زنده عشقیم ، ما با دنیا و با تاریخ یک روز بوجود آمده ایم،...، ما شعر یعنی سیلابه روح و جوهر فکر بلند و عصاره عظمت قریحه و استعداد را داریم...
ملت ایران مردنی نیست، این تازیانه ها ، این دلقک بازی ها و این حفقان افکار او را بیشتر بیدار میکند، روی اعصابش اثرباقی می گذارد و این آثار یک روز تاثیری عجیب خواهد کرد، تاثیری که جبران غفلت های دیروز را در بر خواهد داشت ...!
اینطور نیست ؟
ما به پیمودن یکی از این دو راه ناچاریم یا مرگ یا زندگی ولی با شرافت و افتخار...!

زمامداران اسمی ایران! شما آقای سهیلی که بر روی جمجمه های اجتماع پایه کرسی های حکومت خود را گذاشته اید بدون تردید این مطلب را قبول کنید که ملت ایران را هنوز نتوانسته اید بشناسید. تصویر آن ایرانی که در فکر کج و کوتاه شماست، با جامعه و توده خارج بسیار متفاوت است و میدانید چقدر؟ از زمین تا آسمان...!

طبقه درس خوانده و فهمیده ایران ، توده روشن فکر وباهوش باید این مملکت را بدست خویش اداره کنیم ، دیگر نابغه و منجی عظیم الشان برای این کعبه وطن لازم نداریم. ..!
...
هر وقت آنها برخلاف میل و اراده ما قدم بردارند با بخواهند افکار پوچ و بیمعنی خود را بر ما تحمیل کنند آنوقت است که ما باید مرد مردانه بدون بیم از زور و استبداد با یک حرکت سریع موجودیت خویش را عیان سازیم و آنها را از بساط حکومت برانیم و سرو کارشان را بچوبه دار حوالت دهیم....!

آقایان وزرا و شما آقای سهیلی! مطمئن باشید ما این قدرت را در خود سراغ داریم که ملت را آنچنان حاضر و آماده سازیم تا این مقام خود را از دزدها بگیرد و سزای بدکرداران را بدهد. در این نبرد یا مرگ قرین بشرافت بچنگ ما خواهد افتاد.[و یا آزادی]."


انتخاب با ماست ملت ایران.

هیچ نظری موجود نیست: